English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6908 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ten year device وسیله ای که هر ده سال یک بار احتیاج به سرویس دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
A firend last year and an aquaintance this year!. <proverb> U پارسال دوست امسال آشنا.
tenant from year to year U مستاجر یک ساله
All the year round. Yes in year out . U سالی دوازده ماه ( هر سال )
year to year fluctuation U نوسانات سالیانه
last year U پارسال
year U سال نجومی
last year U سال گذشته
year by year U سال بسال
year U سنه
year by year U همه ساله
off year U سال کسادی
within a year U در عرض یک سال
year in year out U سال دوازده ماه
year in year out U همیشه
next year U سال دیگر
next year U سال بعد
d. year U سال میلادی مسیحی
off year U سال کم محصول
year U سال
off year U سال کم فعالیت
f.year old U پنج ساله
New Year U سال نو
New Year U سال جدید
in the year U در سال 3491
in the a. year of U درسال خجسته
in the a. year of U درسال فرخنده فال
the f.of the year U برگ ریزان
in the year one U در زمان بسیار پیش
each year U هرسال
school year U سال تحصیلی
sabbatical year U مرخصی هر هفت سال یکبار
sidreal year U سال نجومی
tropical year U سال استوایی
the year past U سال گذشته
sluggish year U سال رکود
sothic year U سال خورشیدی مصری
solar year U سال شمسی
solar year U سال خورشیدی
sluggish year U سال کسادی
sabbatical year U در دوران یهودیان باستان سال هفتم که طی آن زمین را آیش می کردند و بدهکاران را می بخشیدند
sabbatic year مرخصی هر هفت سال یکبار
i wish you a happy new year U سال نوسعیدی را برای شما می خواهم
i wish you a happy new year U سال نو را به شما شادباش یاتبریک میگویم
he was born in the year U درسال 00000زائیده یامتولدشد
early in the year U دراوایل سال
dry year U سالی که میزان بارندگی در ان از حد معمول کمتر است
dry year U خشک سال
dear year U سال گرانی
it was sold at 0 year's p U بهره برابردرامدسالیانه اش فروخته شد
last year's produce U محصول پارسال
rainy year آبسال
calender year U سال تقویمی
natural year U سال طبیعی
dry year U خشکسال
lunar year U سال قمری
leave year U سال کار بدون محاسبه ایام مرخصی یا ترک خدمت
leave year U سال خدمتی
no year oppropriation U حساب تامین اعتبار باز حساب باز
quarter [year] U سه ماه
the year in question U سالی که مورد بحث است
Christmas comes but once a year. <proverb> U جشنها و تعطیلات را باید به عنوان اوقات ویژه در نظرگرفت.
year-round <idiom> U همه ساله
She shot up last year . U پارسال یکدفعه قد کشید
quarter [year] U دوره سه ماهه
with each passing year U با گذشت هر سال
intercalary year U سال کبیسه
theater of the year U تئاتر سال
from (since) the year one [American E] <adv.> U از زمان خیلی قدیم [اصطلاح روزمره]
By the end of the year U تا آخر سال
year of age U سال عمر
In the year 2000… U درسال 2000...
During (in)the current year. U درسال جاری
year book U سالنامه
year and day U مدتی که اگر مجروح ضمن ان بمیردموضوع قتل عمد تلقی میشود
year and day U یک سال و یک روز
work year U سال کاری
wet year U سالی که میزان بارندگی از حد معمول سالیانه بیشتراست
wet year U سال پر اب
water year U سال ابی که برابر است با اول مهر هر سال تا پایان شهریور سال بعد
vintage year U سال پرنعمت
vintage year U سال وفور محصول انگور
New Year's Eve U شب سال نو
New Year's Eve U شب ژانویه
year-end U وابسته به پایان سال
tax year مالیات سالانه
year-round همه ی سال
year-round U در تمام مدت سال
year-long U یک ساله
year-long U به مدت یک سال
year-long U یک سال
year-end سال پایان
year-end U پایان سال
year-end U سالپایانی
tropical year U سال اعتدالی
calender year U سال کامل تقویم یک سال
financial year U سال مالی
fiscal year U سال مالی
fiscal year U سال مالی سال جاری
fiscal year U دوره مالی
calendar year U سال تقویمی
civil year U سال عرفی
callendar year U سال
callendar year U سال جاری
light-year U سال نوری
leap year U سال کبیسه
academic year U سال تحصیلی
academic year U سال دانشگاهی
New Year's Day روز اول ژانویه که آغاز سال نو مسیحیان است
all the year round U در تمامی یا سرتاسر سال
light year U سال نوری
apparent solar year U سال شمسی
At the beginning of the month (year). U سر ماه ( سال )
platonic cycle or year مدت گردش اجرام آسمانی درهمه مدارهای خود و برگشت آنها بوضوح نخستین
The consumption of suger has gone up this year . U مصرف شکرامسال با لارفته است
At the beginning of the month (year). U سرش ؟ بسنگ خورد
apparent solar year U سال فاهری شمسی
to say so long to the end of the year U با سال پیش خداحافظی کردن
from (since) the year dot [British E] <adv.> U از زمان خیلی قدیم [اصطلاح روزمره]
The subsidy will be phased out next year. U یارانه دولتی در سال آینده به پایان می رسد.
first year resident [American English] U انترن پزشک [مقیم بیمارستان]
They live abroad for the greater part of the year. U آنها بخش بیشتری از سال را در خارج زندگی می کنند.
As part of my training, I spent a year abroad. U درجریان کارآموزیم یکسال را در خارج گذراندم.
device U حیله
device U دستگاه اسباب وسیله
device U تجهیزات
device U اپارات
device U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device U فزاره
device U یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device U الت
device U وسیله جانبی
v , device U ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
device U دستگاه
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device U ماشین یا وسیله کارا
device U لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
device U وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
device U روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
device U کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
device U اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
device U CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
device U PRN برای پورت چاپگر
device U کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
device U برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
device U کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
device U مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
device U وسیله
device U شعار دستگاه
device U اختراع
device U تمهید
I/O device U دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
device U شیوه
device name U نام دستگاه
device U اسباب
device U که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
device U خارضامن
device U چاشنی
device U عامل
device U ضامن
device U ابزار
the 28 year-old nurse-turned-independent insurance consultant U پرستار ۲۸ ساله که مشاور مستقل بیمه شده است
symbolic device U دستگاه سمبلیک
sighting device U دوربین دستگاه نشانه روی
switching device U تجهیزات سوئیچینگ
analog device U دستگاه انالوگ
analog device U دستگاه قیاسی
storage device U دستگاه انباره
storage device U دستگاه انبارش
storage device U انباره
storage device U دستگاه ذخیره سازی
storage device U دستگاه ذخیره
lifting device U ابزار بالا بر
active device U دستگاه کنشی
spooling device U وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
synchronous device U دستگاه همگام
synchronous device U دستگاه همزمان
active device U دستگاه فعال
fastening device U پوچگیره
timing device U وسیله
timing device U ساعتی
So dont try to device yourself . U سعی نکن خودت را گول بزنی
To take someone in . to device ( fool ) someone . U کسی را گول زدن
warning device U وسیلههشدار
point device U بی عیب
physical device U ابزار مادی
military device U اسباب ارتشی
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
locking device U ابزار
nonohmic device U دستگاه غیر اهمی
bending device U کج گیر
binary device U دستگاه دو حالته
bistable device U دستگاه دوپایا
device driver U محرک دستگاه
illuminating device U تجهیزات روشنایی
ignition device U وسیله احتراق
homing device U رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
gripping device U متعلقات گیره و بست
firing device U ماسوره
audio device U دستگاه سمعی
auctioneering device U وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
Recent search history Forum search
1فلزياب
1اصول رفتار با کودک 3 تا 4 سال
1در آمد این سال با کشیدن مصارف
1چندمین
1scrambling
0As per your discussion with our manager, please let us know about our Internet contract renewal with Afghan Telecom for the year 2017.
0device tree blob
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com